برندگان جایزه نوبل 2016 اقتصاد مشخص شدند.
✅ بر اساس اعلام کمیته نوبل، این جایزه به دلیل تلاشهای
🔹«الیور سایمون دارسی هارت» آمریکایی - انگلیسی
و
🔹«بنگت رابرت هولمستروم» فنلاندی
در حوزه «تئوری قراردادها» به آنها اعطا میشود.
✳️ الیور هارت، اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه هاروارد است. او در سال ۱۹۴۸ در انگلستان به دنیا آمد و مدرک کارشناسی خود را در رشته ریاضی از کینگز کالج لندن کسب کرد. مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه وارویک و مدرک دکترای خود را نیز در اقتصاد و از دانشگاه پرینستون کسب کرد. او پس از این یکی از اعضای کالج چرچیل در کمبریج و عضو هیات علمی مدرسه اقتصاد لندن شد.
او در سال ۱۹۸۴ به ایالات متحده بازگشت و در انستیتو تکنولوژی ماساچوست به تدریس پرداخت و از سال ۱۹۹۳ تدریس خود را در دانشگاه هاروارد آغاز کرد. او در طول سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۳ رئیس دپارتمان اقتصاد دانشگاه هاروارد بود. او یکی از اعضای انجمن اقتصادی آمریکاست و همچنین مدتی نایب رئیس این انجمن بوده است. فعالیتهای اصلی تحقیقاتی هارت بیشتر روی موضوعاتی همچون تئوری قراردادها، تئوری سازمان، مالی سازمانی، حقوق و اقتصاد است.
✳️ بنگت رابرت هولمستروم، روز 18 آوریل سال 1949 میلادی در هلسینکی فنلاند متولد شد. او که در زمره اقلیت سوئدیزبان در فنلاند محسوب میشود، کرسی استاد تمام اقتصاد در دانشگاه امآیتی را بر عهده دارد. هولمستروم مدرک کارشناسی خود در رشته ریاضیات و علوم را از دانشگاه هلسینکی و مدرک کارشناسی ارشدش در رشته پژوهش عملیاتی را در سال 1975 میلادی از دانشگاه استنفورد اخذ کرد. این اقتصاددان فنلاندی، در نهایت موفق به اتمام دوره دکترای خود در مدرسه تحصیلات تکمیلی کسبوکار دانشگاه استنفورد شد.
او که از سال 1994 میلادی در دانشگاه امآیتی مشغول به فعالیت است، بیشتر شهرتش به خاطر کار بر روی انگیزهها تحت اطلاعات نامتقارن است. هولمستروم طی سالهای 1999 تا 2012 میلادی عضو هیاتمدیره شرکت نوکیا بود. او همچنین عضو دانشگاه آلتو در فنلاند نیز هست. علاوه بر اینها، هولمستروم از سال 2001 میلادی عضو خارجی آکادمی سلطنتی علوم سوئد نیز بوده است.
بازتاب نوبل ۲۰۱۶ اقتصاد در مجلات و روزنامه های ایران
✳️ هفته نامه تجارت فردا، شماره ۱۹۶، ۲۴ مهر ماه ۱۳۹۵
✳️ روزنامه تعادل، شماره شنبه ۲۴ مهر ماه ۱۳۹۵
«تعادل» تغییر رویکرد آکادمی نوبل در اعطای جایزه به اقتصاددانان را بررسی میکند
جایزه نوبل اقتصاد امسال بهخاطر تلاش برای تعیین چارچوب تحلیل مسائل گوناگون در طراحی قراردادها به «الیور هارت» و «بنگت هولمستروم» تعلق گرفت. هارت اقتصاددان 68ساله بریتانیایی که ساکن امریکاست، در دانشگاه هاروارد تدریس میکند و هولستروم 67ساله استاد دانشگاه امایتی امریکاست، اصلیتی فنلاندی دارد. این جایزه 925هزاردلاری برای تلاشهای این دو نفر در نظریه قرارداد بالاخص برای مطالعات درباره سیستم پرداخت براساس عملکرد به مدیران رده بالا، هزینههای قبل کاهش در بیمه و خصوصیسازی فعالیتهای بخش عمومی به این دو اقتصاددان پرداخت شد. جایزه «علوم اقتصادی بانک مرکزی سوئد به یاد آلفرد نوبل» که به جایزه نوبل اقتصاد معروف است، درواقع از سال1969میلادی به جوایز نوبل اضافه شد. این جایزه توسط آکادمی سلطنتی علوم سوئد انتخاب شده و هزینه آن توسط بانک مرکزی این کشور به برنده پرداخت میشود. نخستین جایزه نوبل به دو اقتصاددان آلمانی و نروژی رسید و تاکنون از برندگان 75دوره جوایز تنها دو نفر اهل امریکایشمالی یا اروپا نیستند. یکی از نکات برجسته در اعطای جایزه به این دو اقتصاددان، توجه اعضای آکادمی به مطالعات بینرشتهیی و کیفی است.
زندگی در شرایط اطمینان
یکی از مسائلی که معمولا عاملان اقتصادی با آن روبهرو هستند، نااطمینانی در فضای اقتصاد است. ریسک یکی از پارامترهایی است که باعث کاهش مبادلات میشود و سفتهبازی را جایگزین تولید میکند. سفتهبازی و دوری از تولید محصول عدم اطمینان برای ورود به تولید است. یکی از راهکارهای مقابله با این فضا تنظیم قراردادهایی است که اطمینان را برای اقتصاد به ارمغان آورد. این قراردادها تنها بین موسسات خصوصی و دولتی، بین دو نهاد خصوصی یا قرارداد بین اشخاص حقیقی را دربر میگیرد. اهمیت مطالعات هارت و هولستروم از این جهت است که میتوان چارچوب محکمی برای اینگونه قراردادها فراهم کند. در بیانیه آکادمی نوبل آمده است: «کار پیشگامانه این دو نفر بنیاد خردمندانهیی برای سیاستگذاری و همینطور قراردادهای موسسات بنا نهاده است. اقتصادهای مدرن با قراردادهای بیشماری بههم وصل شدهاند. ابزارهایی که هارت و هولستروم خلق کردند به همان اندازه که در درک خطرهای پنهان در طراحی قراردادها مهم هستند برای درک قراردادهای زندگی واقعی و نهادها باارزش هستند.» توجه اقتصاددانان مخصوصا اقتصاددانان بخش عمومی به مساله قراردادها از این جهت است که قراردادها با چارچوب مشخص میتواند هزینه مبادلاتی را کاهش دهد. کاهش هزینه مبادلاتی از این جهت حایزاهمیت است که بنگاهها همیشه سعی در کاهش هزینهها دارند و برای کاهش هزینههای خود ممکن است از کیفیت مواد اولیه خود بکاهند و این سطح رفاه را کاهش میدهد. در صورتی که بتوان قراردادها را شفاف منعقد کرد تمایل عاملان اقتصادی به عقد قراردادهای بلندمدت افزایش مییابد و بهتبع آن هزینه متوسط بنگاهها کاهش پیدا میکند. قراردادهای شفاف باعث افزایش سرمایه اجتماعی میشود. خانوارها با اطمینان به فضای اقتصادی پساندازهای خود را بهراحتی دراختیار سرمایهگذاران قرار میدهند و باعث افزایش حجم مبادلات میشود. اما اهمیت تحقیقات هارت و هولستروم از این جهت است که به راهکاری عملی برای عقد قراردادها در سطح خرد و کلان اقتصادی دست یافتهاند. یکی دیگر از بخشهای تحقیقات این دو اقتصاددان که میتواند برای اقتصاد ایران هم راهگشا باشد مطالعه برای راهحل پرداخت حقوق به مدیرانی است که مالک بنگاه نیستند، از این راهحل میتوان برای پرداخت حقوق به مدیرانعامل و اعضای هیاتمدیره هم استفاده کرد.
تغییر رویکرد آکادمی نوبل
موفقیت هارت و هولمستروم در نوبل امسال را میتوان در ادامه تغییر رویکرد آکادمی از توجه به مطالعات کمی محور به سمت تحقیقات کیفی تحلیل کرد. مطالعات هارت و هولمستروم در نظریههای قرارداد درحالی که نیاز به دانش کافی در اقتصاد دارد، نیازمند تسلط در سایر علومانسانی ازجمله حقوق است. بهطور کلی در سه دهه گذشته توجه به مطالعات بین رشتهیی در علومانسانی بیشتر شده است باوجود این تا دهه گذشته آکادمی نوبل به مطالعات کیفی و بینرشتهیی توجه کافی نشان نمیداد. با نگاهی به تاریخچه نوبل اقتصادی میتوان بهراحتی پی به سیطره اقتصاددانان کمی و با گرایش پولی موسوم به مکتب «شیکاگو» برد. از 75موردی که جایزه به محققان اعطا شده است، 28مورد آن متعلق به پیروان مکتب شیکاگو بوده است. با این حال در اوایل دهه90میلادی کمکم گرایشهای غیرپولی و توسعهگرا و همینطور اقتصاددانان بخش عمومی به لیست برندگان نوبل اقتصاد اضافه شدند. در سال1982 «استیگلر» برای مطالعات در بخش عمومی برنده این جایزه شد. همینطور «آمارتیاسن» برای مطالعات گسترده در اقتصاد رفاه و «استروم» بهخاطر تحقیقات درباره کالاهای عمومی از دیگر اقتصاددانانی بودند که بهخاطر تلاش در بخشهای کیفی برنده این جایزه شدند. در دهه اخیر برنده شدن «اولوین رات» برای ایجاد چارچوبی در تئوری تخصیص پایدار و کاربرد طراحی بازار در سال2012میلادی نشانگر این مطلب است که توجه محققان اقتصادی بیشتر به سمت مطالعات در اقتصاد خرد و نظریه بنگاهها معطوف شده است.
پایان عصر رشد
توجه به حوزه مطالعاتی برندگان نوبل اقتصاد از جهت دیگری هم قابلتامل است. اگر حوزه مطالعاتی برندگان نوبل را مهمترین دغدغه محققان اقتصادی بدانیم، این دغدغهها طی زمان تغییر کرده است. در دهه80 میلادی که دومین رکود سنگین جهان را فرا گرفته بود، دغدغه اقتصاددانان بیشتر رشد کمی بود. پس از اینکه کیک اقتصادی در کشورهای پیشرفته به اندازه کافی بزرگ شد، مطالعات اقتصاددانان هم از رشد کمی به سمت رشد کیفی تغییر مسیر داد و گرایشهای مطالعه توسعهیی نقش برجستهیی را در دهه90 میلادی به خود اختصاص داد. باتوجه به این مقدمه میتوان دهه اخیر را عصر اقتصاد خرد و قراردادهای مربوط به آن نام نهاد. اهمیت تغییر رویکرد اقتصاددانان از این جهت است که بهنظر میرسد اقتصادهای پیشرفته به حداکثر توانایی خود در رشد اقتصادی دست پیدا کردند و شیب رشد آنها نسبت به دهه قبل بسیار کمتر شده است. این مساله ما را به یاد پیشبینی «کارل مارکس» میاندازد که اقتصاد سرمایهداری پس از عصر رشد وارد دوره تضاد منافع میشود. از آنجا که سیستم سرمایهداری یک سیستم خود اصلاح است، مطالعات بیشتر به سمت تنظیم قراردادها و مطالعات در سطح خرد تغییر مسیر داده تا در آینده این معضل گریبان اقتصاد غرب را نگیرد. ازسوی دیگر، عدم شفافیت در قراردادها یکی از مشکلات اقتصاد ایران نیز هست و یکی از دلایل رکود در فضای کسبوکار مشخص نبودن چارچوب قراردادهاست که باید به آن توجه کرد. بهطور کلی جایزه نوبل اقتصاد اهمیت فراوانی دارد که مهمترین آن مشخص شدن دغدغههای اقتصادی در فضای کنونی است، باید ببینیم اقتصاد سرمایهداری اینبار هم میتواند با استفاده از پاسخهایی خارج از اقتصاد نئوکلاسیک مسائل درونی خود را مانند گذشته حل کند.
✳️ روزنامه دنیای اقتصاد، شماره شنبه ۲۴ مهر ماه ۱۳۹۵
برندگان جایزه نوبل اقتصاد سال ۲۰۱۶ معرفی شدند. بر اساس اعلام آکادمی سلطنتی علوم سوئد، الیور هارت اقتصاددان متولد انگلستان و ساکن آمریکا و بنگت هولمستروم اقتصاددان فنلاندی ساکن آمریکا برنده جایزه نوبل اقتصاد سال ۲۰۱۶ شدند. علت این انتخاب «بسط و توسعه نظریه قراردادها» ازسوی این دو اقتصاددان برجسته عنوان شده است، مطالعهای که موضوعات گستردهای از دستمزد مدیران تا خصوصیسازی را در بر میگیرد و بر تبدیل تضاد منافع به منفعت همه تمرکز دارد. در واقع تحقیقات این دو اقتصاددان این مساله را روشن می کند که چگونه قراردادها به مردم کمک می کند تا منافع متضاد خود را در قراردادهای مشترک تنظیم کنند. هولمسترام در واکنش به خبر برنده شدن خود گفت: از اینکه تلاشهایش طی عمر کاریاش حالا مورد توجه قرار گرفته است خوشحال است. او افزود: حس میکند بسیار خوششانس بوده و از کمیته نوبل، خانواده و همکارانش بسیار سپاسگزار است.
موضوع کار هولمستروم و هارت
بگت هولمسترام در اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی به بررسی این موضوع پرداخت که چگونه یک کارفرما (بهعنوان مثال سهامداران یک شرکت) باید یک قرارداد ایدهآل را با یک کارگزار (مدیرعامل شرکت) که امکان نظارت بر همه فعالیتهای وی را ندارد، تنظیم کند. اصول اطلاعاتی هولمسترام دقیقا توضیح داد که چگونه چنین قراردادی باید دستمزد فرد کارگزار را با اطلاعات مربوط به عملکرد وی مرتبط کند. او با استفاده از مدل کارفرما ـ کارگزار نشان داد که چگونه یک قرارداد ایدهآل بهدقت خطرات را در برابر انگیزهها تعدیل میکند. در کارهای بعدی هولمسترام این نتایج را به شرایط واقعیتر بسط داد. وی توضیح داد که در صنایع با ریسک بالا بهتر است که دستمزد افراد به سمت حقوق ثابت متمایل شود، اما در یک فعالیت اقتصادی پایدار پرداختها باید بر اساس عملکرد کارگزار باشد. هولمسترام نشان داد که یک قرارداد ایدهآل باید بتواند پرداخت دستمزدها را به نتایجی مرتبط کند که نشان دهنده عملکرد هر یک از طرفین باشند.
اولیور هارت در اواسط دهه ۱۹۸۰ مطالعهای پایهای در زمینه یک شاخه جدید از تئوری قراردادها داشت که به اهمیت قراردادهای ناقص مربوط میشد. این شاخه به بررسی تخصیص حق کنترل قراردادها میپردازد: کدام طرف قرارداد باید حق اتخاذ تصمیمات را داشته باشد و در چه شرایطی؟ او نشان داد که چگونه میتوان قراردادها را به بهترین نحو نوشت تا شرایطی را که از پیش قابل پیش بینی نیستند هم پوشش دهد. یافتههای هارت در زمینه قراردادهای ناقص، نور جدیدی بر موضوع مالکیت و کنترل کسب و کارها افکند و بر حوزههای مختلفی از اقتصاد و علوم سیاسی و حقوق نیز تاثیر گذاشت. تلاشهای او برای پرسشهایی از این دست پاسخ یافت: چه نوع شرکتهایی باید با هم ادغام شوند؟ تامین مالی صحیح آنها چگونه باید باشد؟ چه زمانی موسساتی همچون مدارس یا زندانها باید خصوصی باشند و چه زمانی عمومی؟ البته وی هیچگونه برتری بین مالکیت خصوصی و عمومی قائل نمیشود بلکه به این موضوع میپردازد که تحت چه شرایطی چه خدماتی باید بهصورت دولتی ارائه شوند و چه خدماتی باید خصوصی باشند.
اهمیت مطالعات هارت و هولمستروم
اغلب ما در طول عمرمان قراردادهای زیادی را امضا میکنیم. اما این قراردادها مملو از نقاط ضعف هستند. قراردادها میتوانند رسمی یا غیررسمی باشند، بسته به اینکه بر پایه قانوناند یا بر اساس هنجارهای اجتماعی. قراردادها همچنین ممکن است کامل یا ناقص باشند که بستگی به آن دارد که آیا همه احتمالات مربوط به آینده در آنها لحاظ شده است یا نه. تئوری قراردادها به ما کمک میکند تا مشکلات موجود در قراردادها را دریابیم و آنها را با تنظیم قراردادهای بهتر برطرف کنیم. مشکلاتی که در بحران مالی سال ۲۰۰۸ رخ داد نیز تا حدود زیادی به مشکلات موجود در قراردادها مربوط بود. اصولا همه اقتصادهای مدرن بر پایه قراردادهای بیشمار استوارند. ابزارهای تئوریک جدیدی که این دو اقتصاددان ابداع کردهاند از این نظر با ارزشند که به درک وضعیت قراردادها و موسسات و تلههای احتمالی در طراحی قراردادها میپردازند.
بخشی از روابط بسیاری که در جوامع بر پایه قراردادها شکل میگیرند، شامل روابط بین سهامداران و مدیران اجرایی، روابط بین شرکتهای بیمه با مالکان خودروها یا روابط یک مقام دولتی با عرضهکنندگان است. به دلیل آنکه چنین روابطی در ذات خود مستعد تضاد منافع است، قراردادها باید به نحو مناسبی طراحی شوند تا اطمینان حاصل شود که طرفهای ذینفع تصمیماتی را اتخاذ میکنند که به جای آنکه مخرب باشد، به نفع همه است. برندگان جایزه نوبل اقتصاد امسال تئوری قراردادها را به نحوی بسط و گسترش دادهاند که نشان میدهد امکان تبدیل تضاد منافع به منفعت طرفین وجود دارد. تلاشی که ارائهکننده یک چارچوب جامع برای تحلیل بسیاری از موضوعات متفاوت در طراحی قراردادها است، موضوعاتی همچون پرداخت به مدیران بر پایه عملکرد آنها، مبلغ قابل کسر در بیمهها و خصوصیسازی فعالیتهای بخش دولتی. بعضی از قراردادها کمتر از یک صفحه هستند. در حالی که بعضی از قراردادها از مرز صد صفحه نیز تجاوز میکنند.
در نظریه قراردادها تلاش شده است تا توضیح داده شود که چرا قراردادها اشکال متفاوتی دارند. هدف دیگر این نظریه این است که توضیح دهد چگونه میتوان قراردادهای بهتری تنظیم کرد و بنابراین نهادهای بهتری را در جامعه شکل داد. در این تئوری توضیح داده میشود که آیا تامینکنندگان خدمات عمومی مانند مدارس، بیمارستانها یا زندانها باید عمومی باشند یا خصوصی شوند؟ آیا معلمان، افرادی که در حوزه بهداشت و سلامت کار میکنند و نگهبانان زندانها باید حقوق و دستمزد ثابتی دریافت کنند، یا اینکه حقوق آنها باید بر مبنای نحوه عملکردشان پرداخت شود؟ آیا مدیران شرکتها باید از طریق پاداشهای نقدی مورد تشویق قرار گیرند یا میتوان از طریق اعطای سهام شرکت به آنها این کار را انجام داد؟
البته نظریه قرارداد جوابی منحصربهفرد و مشخص به این سوالات ارائه نمیکند چون هر قراردادی شرایط ویژه و فضای منحصربهفرد خود را دارد. یک جنبه مهم اهدای جایزه نوبل اقتصاد امسال به این دو غول تئوری قراردادها این است که تا کنون اغلب توجهات به موضوعات اقتصاد کلان و هنر پیشبینی وضعیت اقتصان کلان بوده است. این دقیقا همان جایی است که بحرانهای اقتصادی در آن عمیق میشوند. کار این دو نوبلیست، اما به درک بهتر ما از تعاملاتمان با دیگران کمک میکند و راهنماییمان میکند که چگونه با طراحی بهتر قواعد به نتایجی بهتر از گذشته در تعاملاتمان با جامعه دست یابیم.
زندگینامه دو نوبلیست
۱. اولیور سیمون هارت
به گزارش هفته نامه تجارت فردا، سیمون هارت، اقتصاددان انگلیسی، در سال ۱۹۴۸ از پدر و مادری یهودی به دنیا آمد. پدرش فیلیپ هارت، یک محقق علوم پزشکی و مادرش روث مایر، متخصص بیماریهای زنان بود. هارت ساکن ایالات متحده آمریکاست و با همسرش، ریتا گلدبرگ که استاد ادبیات دانشگاه هاروارد است زندگی میکند. او مدرک کارشناسی خود را در رشته ریاضیات از دانشگاه کمبریج در سال ۱۹۶۹ اخذ کرد. سپس در سال ۱۹۷۲ مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه وارویک انگلستان دریافت کرد و سپس در سال ۱۹۷۴ مدرک دکترای خود را در این رشته از دانشگاه پرینستون اخذ کرد. بعد از آن بهعنوان محقق در دانشگاه کمبریج و استاد اقتصاد در مدرسه اقتصاد لندن به فعالیت پرداخت. در سال ۱۹۸۴ به ایالاتمتحده بازگشت و تدریس در دانشگاه امآیتی را آغاز کرد. پس از آن و در سال ۱۹۹۳ به هاروارد رفت. هارت بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۳ ریاست دانشکده اقتصاد هاروارد را بر عهده داشت. او همچنین در فرهنگستان علوم و هنر آمریکا، انجمن اقتصادسنجی، انجمن مالی آمریکا و آکادمی بریتانیا بهعنوان محقق فعالیت میکند. علاوه بر اینها، او عضویت در آکادمی ملی علوم آمریکا را نیز در کارنامه خود دارد. هارت همچنین ریاست انجمن حقوق و اقتصاد آمریکا و معاونت انجمن اقتصادی آمریکا را تجربه کرده است. تخصص او در حوزه نظریه قرارداد، نظریه بنگاه، تامین مالی شرکتی و همچنین اقتصاد و حقوق است.
۲. بنگت هولمستروم
هولمستروم اقتصاددان فنلاندی متولد سال ۱۹۴۹ است. او هماکنون دارای کرسی پل ساموئلسون در دانشکده اقتصاد دانشگاه امآیتی است. هولمستروم تا سال ۱۹۷۲ دوره تحصیلی کارشناسی خود را در رشته ریاضیات و علوم و در دانشگاه هلسینکی فنلاند به پایان رساند. سپس در سال ۱۹۷۵ از دانشگاه استنفورد مدرک کارشناسی خود را در رشته تحقیق در عملیات دریافت کرد. پس از آن در سال ۱۹۷۸ موفق به اخذ مدرک دکترای خود از مدرسه کسبوکار دانشگاه استنفورد شد. او در سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۲ در مدرسه مدیریت کلاگ دانشگاه نورثوسترن مشغول به تدریس بود. پس از آن به مدرسه مدیریت دانشگاه ییل رفت و تا سال ۱۹۹۴ در آنجا بود. از سال ۱۹۹۴ تاکنون نیز در دانشگاه امآیتی مشغول به تدریس است. هولمستروم را بیشتر به خاطر فعالیتهایش روی نظریه کارفرما ـ کارگزار میشناسند. بهطور کلی او روی نظریه قرارداد و انگیزه و بهخصوص آن بخش از این نظریه که میتواند مورد استفاده بنگاهها، مدیریت شرکتی و مساله نقدینگی در بحرانهای مالی باشد، کار کرده است. او یکی از محققان فرهنگستان علوم و هنر آمریکا، انجمن اقتصادسنجی، انجمن مالی آمریکا و همچنین عضو خارجی آکادمی سلطنتی علوم سوئد و آکادمی علوم فنلاند است. هولمستروم در سال ۲۰۰۱ ریاست انجمن اقتصادسنجی را بر عهده داشت. مدرسه اقتصاد استکهلم سوئد، مدرسه اقتصاد هانکن فنلاند و همچنین دانشگاه واسای فنلاند به او دکترای افتخاری اعطا کردهاند. او در سال ۲۰۱۲ جایزه مشترک بانک فرانسه و مدرسه اقتصاد تولوز را در زمینه اقتصاد پولی و مالی دریافت کرد. همچنین در سال ۲۰۱۳ موفق به دریافت جایزه استفان راس در حوزه اقتصاد مالی شد. موسسه تحقیقاتی علوم ریاضی (MSRI) شیکاگو نیز در سال ۲۰۱۳ جایزهای به خاطر تحقیقات کاربردی ـ مقداری خلاقانه هولمستروم به او اهدا کرد. هولمستروم علاوه بر فعالیت در زمینه دانشگاهی، از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۲ عضو هیاتمدیره شرکت نوکیا بوده است. هماکنون نیز عضو هیاترئیسه دانشگاه آلاتوی فنلاند است. او تاکنون بیش از ۵۰ مقاله معتبر علمی را به چاپ رسانده که از مهمترین آنها میتوان به «نقدینگی داخلی و خارجی»، «نظریه وسعت بنگاه»، «نقدینگی و مدیریت ریسک»، «بنگاه بهعنوان زیرشاخه اقتصادی»، «مشکلات انگیزشی مدیریتی ـ یک نگرش پویا»، «خطمشی دستمزد بنگاه» و «بنگاه بهعنوان نظام انگیزشی» اشاره کرد.
گمانهزنیهای اشتباه در مورد برنده امسال
موسسه تامسون رویترز امسال هم طبق روال هر ساله گمانهزنیهایی را در مورد برنده یا برندگان احتمالی جایزه نوبل اقتصاد منتشر کرد. این موسسه سه اقتصاددان سرشناس را بهعنوان بخت نخست بردن جایزه نوبل اقتصاد به خانه معرفی کرده بود که البته هیچ یک درست از کار درنیامد. نخست اولیویر بلانچارد، اقتصاددان مشهور فرانسوی متولد ۱۹۴۸ است.او در دانشگاه امآیتی کرسی اقتصاد رابرت سولو را در اختیار دارد و همزمان، استاد اقتصاد موسسه پیترسون است. وی بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۵ اقتصاددان ارشد صندوق بینالمللی پول بود و هماکنون نیز مشاور اقتصادی و مدیر تحقیقاتی این صندوق است. وی در حوزه اقتصاد کلان تخصص دارد. گزینه دیگری که بهزعم موسسه تامسون رویترز از بخت بالایی برای برنده شدن جایزه نوبل برخوردار بود، ادوارد پل لازیر است. این اقتصاددان آمریکایی متولد سال ۱۹۴۸ استاد اقتصاد مدرسه کسب و کار استنفورد است و کرسی جک استیل پارکر در حوزه مدیریت و اقتصاد منابع انسانی را در اختیار دارد. این فارغالتحصیل دانشگاه هاروارد بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ رئیس مجمع مشاوران اقتصادی دولت آمریکا بوده و در سمت مشاور ارشد اقتصادی جرج دبلیو بوش خدمت کرده است. وی را بهعنوان متخصص در حوزه اقتصاد پرسنل و خبره در استفاده از مدلهای اقتصادی در مدیریت منابع انسانی میشناسند.
مارک جیملیتز از سوی موسسه تامسون رویترز بهعنوان یکی دیگر از گزینههای محتمل برای دریافت جایزه نوبل اقتصاد معرفی شد. این اقتصاددان آمریکایی زاده سال ۱۹۶۸ هماکنون دارای کرسی اقتصاد سیاسی دیوید ولز در دانشگاه هاروارد است. این فارغالتحصیل مقطع دکترا از دانشگاه میشیگان آثار بسیاری را در حوزه اقتصاد و تجارت بینالملل از خود بر جای گذارده است.
نگاهی به جوایز نوبل
جایزه نوبل اقتصاد از سال ۱۹۶۹ تاکنون به ۷۸ نفر اهدا شده است. این جایزه تنها جایزه نوبلی است که در وصیتنامه آلفرد نوبل مطرح نشده و در سال ۱۹۶۸ بانک مرکزی سوئد ارائه آن را به یاد آلفرد نوبل، بنیانگذار جوایز نوبل، پایهریزی کرد. چنین بود که جایزه نوبل اقتصاد به پنج جایزه اصلی یعنی نوبل فیزیک، شیمی، پزشکی، ادبیات و صلح افزوده شد. نخستین جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۶۹ بهطور مشترک به رانگنار فریش و یان تینبرگن اهدا شد. این جایزه علاوه بر اهمیت و ارزش معنوی که برای برنده دارد به لحاظ مادی نیز حائز اهمیت است زیرا رقم قابلتوجهی عاید وی میشود. ارزش مادی جایزه هر سال تغییر میکند؛ اما رقم آن حدود ۱۰ میلیون کرون نروژ معادل ۳/ ۱ میلیون دلار است. چنانچه برندگان بیش از یک نفر باشند این رقم بین آنها تقسیم میشود. سال گذشته این جایزه به انگس دیتون، اقتصاددان اسکاتلندی برای مطالعاتش بر موضوع سنجش فقر اهدا شد.
✳️ روزنامه جهان صنعت، شماره شنبه ۲۴ مهر ماه ۱۳۹۵
نوبل اقتصاد ۲۰۱۶ به دو اقتصاددان انگلیسی و فنلاندی رسید؛
رویکرد جدید به «قراردادهای کار»
اولیور هارت انگلیسی و بنگت هولمستورم فنلاندی به دلیل کمک به درک مسایل اقتصادی مانند پرداخت مبتنی بر عملکرد برای مدیران ارشد، بهطور مشترک بهعنوان برنده جایزه نوبل اقتصادی معرفی شدند.در بیانیه آکادمی سلطنتی سوئد آمده است: کار آنها بنیان و اساس فکری برای ایجاد سیاستها و موسسههایی از قانون ورشکستگی گرفته تا قانون اساسی سیاسی، در بسیاری از مناطق است.هارت روی این موضوع کار کرده که چه شرکتهایی باید ادغام شوند، ترکیب مناسب موسسات مالی چیست و اینکه موسسههای مختلف مانند مدارس دقیقا در چه زمانی باید خصوصیسازی شوند. کار هولمستورم نیز به چگونگی تدوین و فرمولبندی کردن قرارداد برای مدیران کمک میکند.تحقیقات این دو اقتصاددان و تلاشهایشان برای تدوین تئوری قرارداد این مساله را روشن میکند که چگونه قراردادها به مردم کمک میکند که منافع متضاد خود را در قراردادهای مشترک تنظیم کنند. این روابط قراردادی میتواند در همه عرصهها از پاداش مدیران گرفته تا کسورات و سهم بیمه پرداختی برای قراردادهای بیمه مورد استفاده قرار گیرد.
آکادمی سلطنتی سوئد در این باره گفته است: «ابزار نظری جدید ارائهشده توسط هارت و هولمستورم، برای درک درست از قراردادها در زندگی واقعی و همچنین موسسات بهخوبی به کار آمده و بسیار باارزش است و همچنین مشکلات بالقوه در طراحی قراردادها را حل میکند.»برندگان نوبل صلح 2016 از استادان اقتصاد در دانشگاههای کمبریج و ماساچوست هستند. هارت که متولد لندن است یک شهروند آمریکایی است که در دانشگاه هاروارد کار میکند و هولمستورم نیز که شهروند فنلاند است در موسسه تکنولوژی ماساچوست مشغول و استاد در دانشکده تحصیلات تکمیلی نورـ وسترن در رشته مدیریت است. هولمستورم همچنین در هیات مدیره شرکت فنلاندی تلفن همراه نوکیا نیز فعالیت دارد.
وی در دهه ۱۹۷۰ نشان داده بود که چگونه یک اصل، برای مثال سهامداران یک شرکت باید قراردادی بهینه را برای یک عامل مانند مدیرعامل شرکت طراحی کنند.
آکادمی سلطنتی سوئد در این باره بیان کرده است: «او اصل «ارزشمندی» را نشان داده و بیان کرده است که پرداختهای مالی به یک عامل اعم از مدیرعامل یا سایر کارکنان باید چگونه با میزان کارکرد او و انگیزههایش مرتبط باشد.» هارت نیز در میانه دهه ۱۹۸۰ کمکی بنیادی به شناخت شاخه جدیدی از تئوری قرارداد کرده است.
یافتههای او در خصوص «قراردادهای ناقص» زوایای پنهان و بررسینشده در کنترل کسبوکار و همچنین مالکیت را روشن میسازد.